"زندگي يک جنگ نيست که بشه برآن پيروز شد بلکه يک واقعيت است که بايد آن را تجربه کرد." ناشناس

۲۶.۵.۸۷

از کتاب خاطراتم

سوئدي ها و خرماي مضافتي بم
ايراني جماعت خرما خوره و خرما را دوست داره، ما جنوبيا عاشق خرما هستيم و خود من به جرات ميگم با خرما و رطب لذيذ سيريک و ميناب بزرگ شده ام. در همين رابطه تو سوئد خاطره اي بياد دارم ميخوام براتون تعريف کنم. چند سال پيش بود يک روز موقع نهار از محل کارم سوار ماشين شدم رفتم يک مغازه خارجي آقاي عربي يک بسته نيم کيلوئي خرماي تازه مضافتي بم خريدم آوردم سر کار به همکارام که تقريبا" همه سوئدي بودن تعارف کردم بفرمايين خوردن خرماي تازه با قهوه صفا داره. اکثرا"تو اين جمع خرما نديده بودن, آخه تو اين سرزمين سرما زده اسکانديناوي از اين محصولات خبري نيست. تعريف ميکنند تو همين سوئد تا 20 سال پيش سير را تو داروخونه ها ميفروختند البته بدون نسخه. برگرديم سراصل مطلب آره اين همکاران رطب نديده من تا بسته خرما باز شد شروع کردن به پرسيدن يکي پرسيد اين براي شکم مظر نيست ديگري ميخواست بدونه رطب هم مغذيه يک آقاي مسن سوئدي ميگفت بوي طعم کشمش ميده و. .. من هم که انگار متخصص اين محصول بودم از تعريف و توصيف کم نمي آوردم, گفتم مزه کنيد رطب لذيذترين شيرينيهاست مغذي و مقوي و غيره. ولي انگار نه انگار از بين اين جماعت بي تعارف فقط يک نفر موش آزمايشي شد يک ذره خرما لبي زد. خلاصه از دست اين سوئدي هاي محطات خيلي شاکي شده بودم و با اين طرز رفتارشان احساس کردم به شرقي بودنم و به فرهنگ ايراني ام حسابي توهين شده. اما تو همين لحظات يکي از همين سوئدي ها رو شو کرد به من گفت به اين ميگن تضاد فرهنگي. سري تکان دادم بدون آنکه کلامي به زبان بيارم درتائيد حرف اين سوئدي, خوب به خاطر دارم طي اين چند سال زندگي در اينجا بارها اين اتفاق پيش افتاده که خود من نيز از مزه کردن خوراکيهاي لذيذ خود سوئدي ها سر باز زده ام. آن هم به صرف نداشتن عادت به خوردن خوراکيهاي کشورهاي مختلف. ولي باتمام اين اوصاف اين سوئدي ها حاليشون نيست که رطب بم به مانند بادمجان بم چي خورده بشه چي نشه آفت نداره. ولي از طرفي ديگر و در نتيجه اينومي خوام بگم که شناخت صحيح از تضاد فرهنگي دربين ملل مختلف طبيعتا" به احترام و تفاهم بيشتر فرهنگها در هر زمينه اي مي انجامد. م. زرهي

۳ نظر:

ناشناس گفت...

salam kheyli jaleb bod baz ham az in khaterat ghashangeton age dar sirik darid benevisid

ناشناس گفت...

السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته وبعد
به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست
نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل آنچه در سر سویدای بنی آدم از اوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم زخم که درمان هم از اوست
زخم خونینم اگر به نشود، به باشد خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟ ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست
پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است چو بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست
سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست
محمدي ازدبي

ناشناس گفت...

با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت شما اقاى زرهى مى خواستم از شما بیو گرافی
و میزان تحصیلات خود را در وبلاگتون قرار دهید



با تشکر

Powered By Blogger